سازش نه در بالا و نه در پائين مقدور نيست!
جمهوری اسلامی باید گورش را گم کند!

رفسنجانى قرار بود "به توصيه مسئولان نظام" در نماز جمعه شکافهاى بالائيها را هم بياورد٬ همه را مجاب به چهارچوب قانون اسلامى کند٬ نقطه سازش و تعادلى را براى برون رفت از بحران ترسيم کند٬ و مهمتر٬ مردم معترض را ساکت و در چهارچوبهاى حکومتى اسير کند. بسيار روشن بود که رفسنجانى در ظرفيت فراجناحى و بعنوان "مرد بحران" براى نجات کل نظام ظاهر شود. او تلاش کرد ترمزى به بازى باخت – باخت بالائيها بزند و حساب کل نظام را با مردمى که دراين چهارچوب متوقف نميشوند جدا کند.

آنچه رفسنجانى را دراين موقعيت قرار داد از يکسو بى اعتبارى مهلک خامنه اى بعنوان "رهبر" است و از سوى ديگر ناتوانى دو جناح در کنترل مردمى است که گوش شان بدهکار فرمان هيج کدامشان نيست. رفسنجانى اما دراين تلاش شکست خورد. آنها هر توافقى در بالا داشتند٬ در همان نماز جمعه به کروبى و ماشينهاى محافظ خود رفسنجانى حمله کردند٬ و تنها يکروز بعد امثال يزدى و جنتى و شريعتمدارى شمشيرشان را عليه رفسنجانى کشيدند. مردم نيز کار خودشان را کردند و نشان دادند حکومت نظامى و قتل و ترور و تجاوز نه فقط ذره اى مرعوب شان نکرده بلکه جرى تر شده اند و در هر فرصتى نشان ميدهند که اين وضعيت را نميخواهند. همه اينها ميگويند که سازشى در بالا مقدور نيست. حتى اگر سازشى صورت ميگيرد موقتى است و دو جناح رژيم اسلامى وارد راه بى بازگشت سقوط شده اند.

جمعيت وسيعى که در تهران حضور يافت براى نماز جمعه نيامده بودند. زنان و مردانى که قاطى هم در خيابانهاى اطراف دولا راست ميشدند٬ چه بسا به هفتاد پشت اينها لعنت ميفرستادند و نماز جمعه را بعنوان سمبل آپارتايد جنسى به سخره ميگرفتند و وسط نماز سوت و دست ميزدند. این "نماز جمعه پارتی" بود. يکصدم اين جمعيت هيچوقت پاى منبر خامنه اى و رفسنجانى و ديگران ننشسته اند. اساسا نيروى سرکوب اجازه نداد حتى نزديک دانشگاه شوند. مردم قبل و بعد از نماز جمعه اعتراض کردند٬ شعار دادند٬ با پليس و نيروى امنيتى درگير شدند. گفتند کوتاه نيامده اند و نترسيده اند و اگر موقتا سکوت ميکنند دارند تجديد قوا ميکنند و مترصد فرصتى براى انفجار هستند. نماز جمعه بخودى خود اهميتى براى مردم نداشت. مردم در متن سکوت ذلت بار موسوى و کروبى٬ برگشت رفسنجانى به تريبون خرافه و جهل را ناتوانى خامنه اى تعبير کردند و آمدند که بگويند سازش نميکنيم.

پلاتفرم رفسنجانى براى برگرداندن اوضاع به جاى اولش عملى نيست. حتى اگر موسوى و کروبى و رفسنجانى قبول کنند٬ نه خامنه اى و شرکا قبول ميکند و نه مردم رضايت ميدهند. بحران در بالا عميق تر از آنست که با اين تمهيدات حتى کاهش يابد. موسوى و کروبى و متحدينشان در مقابل قانون زانو زدند و مهر شکست را خود بر پيشانى کوبيدند. هواداران آنها فهميدند که اينها هرچه بگويند بايد با فرض خامنه اى و احمدى نژاد و ديگران بگويند. آنها فهميدند سياست "دلجوئى از صدمه ديده ها" و "آزادى زندانيان سياسى" مرادش خوديها است و نه مردم و مخالفين سياسى. آنها فهميدند اين امام زاده هاى متحجر اسلامى که تمام مسئله شان موقعيت و سهم شان از قدرت و ثروت است به مردم ربطى ندارند.

تعادلى که رفسنجانى بدست ميدهد حتى اگر بالائيها را مجموعا براى مدتى راضى نگهدارد پائينى ها را راضى نميکند. مسئله اينست که به حکم اوضاع عينى و وضعيت فلج کل رژيم اسلامى٬ سازشى پايدار نه در بالا مقدور است و نه در پائين. خامنه اى و احمدى نژاد عليرغم کشتن صدها نفر و نمايش سبعيت اسلامى عليه مردم و حتى پاره هاى تن رژيم نتوانستند تاکنون اهدافشان را متحقق کنند. نه ميتوانند عقب بنشينند و صحنه را خالى کنند و نه ميتوانند همه مخالفين را از دم تيغ بگذرانند. مهمتر ميبينند سياست سرکوب و ترور و تجاوز و شليک به مردم آتش زير خاکستر را شعله ورتر کرده است. رفسنجانى دراين موقعيت امکان يافت جلو صحنه بيايد اما نتوانست پاسخى به اين فلج سياسى کل حکومت اسلامى بدهد. پاسخی وجود ندارد. باید گورشان را گم کنند.

روز جمعه مقطع مهمى در تحولات سياسى ايندوره ايران بود. بالائيها از هر سو موقعيت سست و ناپايدارى دارند و حرکت پائينى ها هر روز بيشتر نشان میدهد که قصد مردم عبور از همه این دار و دسته اوباش است. يک راه موقت جمهورى اسلامى قربانى کردن خامنه اى و احمدى نژاد و سپردن قدرت بدست بخشى ديگر از حکومت است. يکراه ديگر اعلام حکومت نظامى تمام عيار و سرکوب خشن و بى مهاباى مخالفين چه در درون و چه در بيرون حکومت است. اما هيچکدام از اين دو راه تاکنون مقدور نبوده و سياست سازش موقت هم پاسخ نيست. آنها هر راهى را برگزينند تعرض مردم به کل بنيانهاى حکومت گسترده تر ميشود. نماز جمعه نشان داد که سرنگونى جمهورى اسلامى تنها افق پيش روى جامعه ايران است.

کارگران٬ مردم آزاديخواه!
شکست و بن بست بالائى ها را بايد به پيروزى خود ترجمه کنيم. بايد متشکل شد. نهادهاى انقلابى و شوراهايتان را همه جا برپا کنيد. براى زدن ضربه نهائى به جمهورى اسلامى آماده شويد. هر درجه پيشروى و پيروزى مردم در گرو پس راندن کل اين نظام خونريز اسلامى است. ما خواهان آزادى و برابرى و رفاه و نفى هر نوع تبعيض و ستم هستيم و هيچکدام اينها با جمهورى اسلامى نميشود. امروز که خودشان اذعان دارند مردم به اين نظام فساد و جنايت کمترين اعتمادى ندارند٬ نبايد به آنها فرصت داد. بايد کارشان را تمام کرد. آينده از آن ماست!  

           
مرگ بر جمهورى اسلامى
آزادى٬ برابرى٬ حکومت کارگرى
زنده باد جمهورى سوسياليستى

حزب اتحاد کمونيسم کارگرى
٢٨ تير ١٣٨٨ - ١٩ جولاى ٢٠٠٩